معرفی کتاب روان شناسی ورزشکار آسیب دیده
ورزشکاران در طول دوران زندگی خود مراحل مختلفی را طی می کنند و با چالش های زیادی روبرو می شوند. یکی از چالش های مهم و شاید منحصربه فرد در زندگی ورزشکاران، دست و پنجه نرم کردن با آسیب دیدگی های جسمی است. آسیب های ورزشی دارای انواع مختلف هستند و در یک طیف وسیع قرار می گیرند که هرچه شدت آنها بیشتر باشد، زندگی ورزشکاران را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد و در موارد خیلی حاد منجر به بازنشستگی ورزشی می شود. به جرات می توان گفت که تمامی ورزشکاران حرفه ای حداقل یک مرتبه در دوران ورزشی خود آسیبدیدگی را تجربه می کنند. درمان و بازتوانی آسیب دیدگی ها علاوه بر بعد جسمانی دارای بعد روانشناختی نیز می باشد که امروزه بر خلاف گذشته خیلی مورد توجه قرار می گیرد. کتاب حاضر به جنبه های روانشناختی آسیب های ورزشی پرداخته است و به عنوان یک راهنمای کاربردی برای تمامی افرادی که با ورزشکاران آسیب دیده در ارتباطاند مانند مربیان، پزشکان، فیزیوتراپ ها و حتی خانواده و دوستان؛ اطلاعات بسیار مفیدی را فراهم میکند تا بتوانند کمک کنند که ورزشکاران با ذهن آرامتری دوران درمان و بازتوانی را پشت سر گذاشته و برای بازگشت به ورزش آمادگی بیشتری کسب کنند.
کتاب روان شناسی ورزشکار آسیب دیده سعی دارد تا دیدگاهی صمیمانه از آنچه یک ورزشکار پس از آسیبدیدگی ناتوانکننده و پایان کار تجربه میکند، ایجاد کند. اطلاعات ارائهشده در این کتاب، احساسات ناگفته اغلب ورزشکاران را در طول این سفر عاطفی غیرقابلتوصیف ، روشن مینماید. اگرچه این کتاب بهطور خاص در مورد ورزشکاران صحبت میکند، اما این کتاب ممکن است موردتوجه بسیاری از افرادی قرار گیرد که شرایط از دست دادن شغل خود را تجربه کردهاند.
بهطورکلی و بهویژه در ابتدای این تجربه میتوان گفت که، از دست دادن هر چیزی خود را بهعنوان یک جنبه منفی نشان میدهد. اما خوشبختانه، پشتکار و انعطافپذیری است که یک ورزشکار را قادر میسازد، تا در یک سطح نخبه رقابت کند، همچنین میتواند به آنها کمک کند تا از پس چالشهای ذهنی و جسمی ناشی از آسیبدیدگی خود، برآیند.
هدف من از نوشتن این کتاب کمک به مربیان، والدین، پزشکان و خود ورزشکاران آسیبدیده بوده است، تا توانایی درک این مسئله را داشته باشند که، چه چیزی در ذهن «آسیبدیدگان» یا «شکستخوردهها» میگذرد. امید من این است که بینشی ازآنچه ورزشکاران تجربه میکنند ایجاد شود، و اینکه مربیان و پزشکان در هنگام آشفتگی احساسی، چگونه میتوانند این حس آشفتگی را شناسایی کنند. میتوان با استفاده از تجزیهوتحلیل و درمان بهتر، ذهنیت منفی «ورزشکاران آسیبدیده» را کاهش داد، با این امید که روند بهبودی و توانبخشی تسریع شود، و ذهن و قلب آرامتر شود. کمبود منابع سلامت روان از زمانی که شروع به نوشتن این کتاب در سال 1992 کردم هنوز مرا متحیر میکند. اکنون فقط ما بهعنوان یک جامعه بهطور آهسته از آموزش و منابع لازم برای کمک به ورزشکاران با احساسات و تمایل به بهتر زیستن ازنظر ذهنی استفاده میکنیم.
همه ما داستانهایی مختص خودمان را در زندگی داریم که گاهی باید از آنها صحبت کنیم؛ درحالیکه برخی از ورزشکاران کاملاً راحت از ورزش فاصله میگیرند اما، برخی دیگر اینگونه نیستند. من در این کتاب به افرادی اشاره میکنم که با از دست دادن همهچیز خود باز هم برای موفقیت تلاش کردهاند.
برای اکثر ورزشکاران، اولین عشق آنها فقط ورزش است. آنها هرلحظه از زندگی خود را با انجام کاری که دوست دارند سپری میکنند. زمانی که ورزشکاران با ورزش به تکامل خود ادامه میدهند، نقشی اجتماعی نیز پیدا میکنند، که بعداً به یک هویت برای آنها تبدیل میشود. آنها وقتی را که با خانواده و دوستان خود باید بگذرانند، فدا میکنند تا دانش بیشتری در مورد ورزشی که به علاقه آنها تبدیلشده است کسب نمایند. این میتواند در زمینبازی، میدان بازی یا استخر باشد، اما روند تبدیلشدن به یک ورزشکار نخبه در هر رشته در وجود یک شخص نهفته است. تمایل به رقابت چیزی است که در درون ورزش به ورزشکاران القا میشود؛ این همان چیزی است که ناشی از نیاز ذاتی انسان به موفقیت و بهترین بودن است که در رشته ورزشی آنها وجود دارد. آنها برای بازی از طریق مقابله با درد میجنگند. خود ارزشی براساس اینکه یك ورزشكار نسبت به دیگری بهتر است توجیه نمیشود، بلكه باوجود یك رقیب و دانستن اینكه برای موفقیت چه چیزی لازم است، توجیه میشود.
ورزشکاران واقعی میخورند، میخوابند و ورزش خود را ادامه میدهند. متأسفانه، آنها گاهی اوقات عقب میمانند. و یک نقص میتواند ازنظر روانی و اجتماعی برای آنها مضر باشد، خواه به دلیل آسیبدیدگی باشد، کنار گذاشته شدن توسط تیم و یا دلیل آن بازنشستگی باشد. به نظر میرسد هیچچیز نمیتواند یک ورزشکار را برای آسیبدیدگی در دوران بازی یا بازنشستگی اجباری ورزشی آماده نماید. چه اتفاقی میافتد زمانی که همهچیز بهطور ناگهانی تمام میشود؟ افسردگی و اندوهی که ورزشکاران را احاطه میکند است میتواند طاقتفرسا باشد. فقط در سالهای اخیر ورزشکاران شروع به صحبت در مورد مسائل مربوط بهسلامت روان خود، که ناشی از پایان کارشان است، مینمایند.
چیزی در وجود ورزشکاران است، که آنها را برای فراز و نشیبهای زندگی آماده میکند، مثلاً ممکن است حمایت دیگران از بین برود، زمانی که هویت ورزشی خود را ازدستدادهاند.
اگرچه این میتواند در اعماق روان فرد وارد شود، اما سرسختی ذاتی ورزشکار برای تلاش برای بهترین بودن هرگز از بین نمیرود. در عوض، فقط به اشکال دیگر بروز میکند، شخصیتپردازی بهطور موفق همیشه در مسابقات ورزشی اتفاق نمیافتد؛ بعضاً میتواند با ابزارهایی که زندگی ورزشی فراهم کرده است اتفاق بیفتد.
بهعنوان ورزشکار، ما آموختهایم که درد خود را پوشانده و با آن مبارزه کنیم. من معتقدم که حتی با بالاترین میزان تحمل درد در هنگام ورزش، یک ورزشکار زمانی که دچار آسیبدیدگی پایان کار میشود، درد شدیدی را احساس مینماید. این درد مانند درد از دست دادن یک عزیز است. ورزشكاران مانند هر فرد دیگری مشكلات سلامت روان دارند. تنها تفاوت در این است که اکثر ورزشکاران نخبه تمام زندگی خود را برای موفقیت و کسب این مقام تلاش کردهاند. با توجه به اینکه ورزشکاران به شدت خود را با توجه به هویت ورزشی خود میشناسند، وقتی بهصورت ناگهانی زندگی حرفهایشان به پایان میرسد ( آسیبدیدگی)، مسیر زندگیشان به یکباره تغییر میکند. تکنیکهای کنار آمدن با لحظات پرتنش رقابتی که دنیای ورزشکار را خراب کرده است، در اینجا ذکر خواهد شد. در زمان آسیبدیدگی میتوان گفت بهطور شگفتآوری آنها بهسرعت، مهارتهای خود را از دست میدهند و تمام آن چیزی را که ورزش به آنها آموخته به دست فراموشی میسپارند.
تمام اتفاقاتی که برای ورزشکار آسیبدیده رخداده میدهد، برای من نیز اتفاق افتاده است، و میدانم که این رخداد تنها برای من نبوده است. من معتقدم که بیان چنین داستانی از سرگذشت من، که شامل چشیدن طعم موفقیت و غلبه بر یک آسیب جدی است، به دیگران این امکان را میدهد که متوجه این موضوع شوند که در مبارزههای خود علیه آسیبهای ورزشی تنها نیستند.
ما، بهعنوان یک جامعه ورزشی، باید عملکرد بهتری نسبت به آسیبهای ورزشی داشته باشیم و کمکهای بیشتری به همتیمیهای آسیبدیده خود ارائه دهیم، تا بتوانیم آنها را در مسیر صحیح زندگی بعد از آسیب قرار دهیم تا بهبودی ازنظر جسمی و ذهنی تسریع شود.
ایوان یک بازیکن بسکتبال بود. وی از ناحیه کمر دچار آسیبدیدگی شدیدی شد، که نیاز به جراحی داشت، دانشجوی سال دوم دبیرستان بود. پس از جراحی، ایوان از تنهایی بسیار رنج میبرد. مادر وی، در مصاحبهای در وبسایت سایدلیند گفت که او تغییرات شخصیتی فرزندش را بهعنوان نشانهای از افسردگی و حتی نشانههایی از تمایل به خودکشی بهوضوح مشاهده کرده است. ایوان از پس رنج از دست دادن سلامتی و عدم توانایی بازی کردن برنیامد و جان خود را گرفت درحالیکه او فقط شانزده سال داشت.
نوع رنج ایوان تنها به سن کم او محدود نمیشد، بلکه این اتفاق ممکن است در افراد بالغ نیز دیده شود، در افرادی که از مهارتهای مقابلهای مناسب با مشکلات برخوردار نیستند. این احساسات درواقع بسیار واقعیاند و میتوانند افراد را در هر سنی و هر ورزشی تحت تأثیر قرار دهند.
جورج كونس، بازیکن سابق لیگ ملی فوتبال (NFL) در سال 2003 اقدام به خودكشي كرد. با نگاهي به گذشته میبینیم که، میگوید: «من در جاي بدي بودم. من آنقدر خوششانس بودم که از سن نه تا سیودوسالگی فوتبال بازی کردم، اما وقتی توجه طرفدارانم در استادیوم را از دست دادم، برایم سخت بود که با این شرایط کنار بیایم. الکل زیاد مینوشیدم و وقتم را تنها میگذراندم. به یک آدم کاملاً منزوی و تنها تبدیلشده بودم و کسی را نداشتم که بتوانم درباره مسائلی که در آن شرایط سخت بر من میگذشت با او صحبت کنم.
گاهی اوقات از دست دادن چیزی میتواند بسیار طاقتفرسا باشد. هنگامیکه از توری ویکند ، معاون سابق و بازیکن لیگ ملی فوتبال و بازیکن کنگره پروبول، در مورد زندگی پس از لیگ ملی فوتبال سؤال شد، وی اظهار داشت، «شما در مورد یک بحران هویت صحبت میکنید. هر ورزشکاری وقتی کار خود را تمام میکند، با یک سؤال روبرو میشود: «من کیستم؟»
همیشه فکر میکنیم ورزشکاران در رأس دنیا قرار دارند، اما ما کاملاً ازآنچه در زندگی خصوصیشان با آن سروکار دارند بیخبر هستیم. بهعنوانمثال، مایکل فلپس، بیستوهشت بار برنده مدال المپیک را در نظر بگیرید. وی درباره دورههای افسردگی اساسی خود که معمولاً بعد از بازیهای المپیک تجربه میکند، صحبت کرده است. وی اعتراف کرده نموده که در یک برهه برای فرار از افسردگی، از مواد مخدر و خوددرمانی استفاده کرده است. در سال 2012، فلپس به این نتیجه رسیده بود که نهتنها با ورزشکارش تمامشده بلکه بازندگی نیز کاری ندارد، درنتیجه او در یک افسردگی عمیق فرورفت بااینکه میدانست که به کمک احتیاج دارد.
آنچه در کتاب روان شناسی ورزرشکار آسیب دیده می خوانید :
تشریح مسئله
سپاسگزاری ها
پیشگفتار
رها کردن و ادامه دادن
مقدمه
فصل 1 داستان من
فصل 2 نقش ورزش
2-1- شور و انگیزه ورزشکار
2-2- انگیزه چیست؟
فصل 3 روان ورزشکار آسیب دیده
فصل 4 آسیب
4-1- مقابله با آسیب
4-2- ارزش خودت را بدان
فصل 5 هویت ورزشی
5-1- طرح ادعای هویت شما
5-2- مزیت ورزشکاری
5-3- سرگردانی ورزشکار
فصل 6 چگونه پزشکی ورزشی می تواند روند بهبودی را تسریع کند؟
6-1- پذیرش و سازماندهی مجدد
6-2- سؤالات غربالگری مناسب برای فیزیوتراپها (TPS) و مربیان معتبر ورزشی (ATC)
6-3- سوالاتی که ورزشکاران باید بپرسند
6-4- فراخوانی یک ابزار ارزیابی
فصل 7 یک بستر جامع برای تأثیرگذاری بر روان همه ورزشکاران
7-1- ساخت ذهنی قدرتمند
7-2- گذار و تکامل علاقه و عشق به ورزشتان
7-3- انگیزهای برای شروعی دوباره
7-4- حمایت اجتماعی
7-5- مستند بار طلا
نکات کلیدی دکتر میل
منابع
ضمیمه
درباره نویسنده

روان شناسی ورزشکار آسیب دیده
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.